رودکیلغتنامه دهخدارودکی . [ دَ ] (اِخ ) جعفربن محمدبن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم رودکی سمرقندی مکنی به ابوعبداﷲ از شعرای شیرین زبان فارسی است .وی بسال 329 هَ .ق . در رودک وفات یافت
رودکیلغتنامه دهخدارودکی . [ دَ ] (ص نسبی ) نسبت است به رودک و آن ناحیه ای است به سمرقند. (از انساب سمعانی ). رجوع به رودک شود.
استاد رودکیلغتنامه دهخدااستاد رودکی . [ اُ رو دَ ] (اِخ ) رودکی شاعر مشهور عهد سامانی را بسبب فضیلت و تقدم در فنون ادب و شعر بدین لقب استاد شاعران خوانند : رودکی استاد شاعران جهان بودص
حسن رودکیلغتنامه دهخداحسن رودکی . [ ح َ س َ ن ِ دَ ] (اِخ ) به امر ابونصربن احمد سامانی کلیله و دمنه را به نظم فارسی درآورد. (کشف الظنون ). رجوع به رودکی جعفر شود.
استاد رودکیلغتنامه دهخدااستاد رودکی . [ اُ رو دَ ] (اِخ ) رودکی شاعر مشهور عهد سامانی را بسبب فضیلت و تقدم در فنون ادب و شعر بدین لقب استاد شاعران خوانند : رودکی استاد شاعران جهان بودص
حسن رودکیلغتنامه دهخداحسن رودکی . [ ح َ س َ ن ِ دَ ] (اِخ ) به امر ابونصربن احمد سامانی کلیله و دمنه را به نظم فارسی درآورد. (کشف الظنون ). رجوع به رودکی جعفر شود.
گزیده ٔ عدنانلغتنامه دهخداگزیده ٔ عدنان .[ گ ُ دَ ی ِ ع َ ] (اِخ ) پنجمین کسی که ممدوح رودکی بود و مدح او در اشعار رودکی دیده میشود : گرنه مرا بوعمر دلاور کردی وآنگه دستوری گزیده ٔ عدنان
ماجلغتنامه دهخداماج . (اِخ ) نام راوی رودکی شاعر بوده است . (برهان ). نام راوی رودکی و آنرا مج نیز گویند. (انجمن آرا). و رجوع به مج شود.
فریدالدینلغتنامه دهخدافریدالدین . [ ف َ دُد دی ] (اِخ ) رودکی . لقب او را بعضی فریدالدین نوشته اند. رجوع به شرح احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی ص 855 شود.