روتاریفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. گردنده.۲. (اسم) انجمنی که در سال ۱۹۰۵ میلادی از صاحبان صنایع و بازرگانان بزرگ بهمنظور کمک به امور خیریه در شهر شیکاگو تشکیل شد و بهتدریج در اغلب کشورهای جه
روداریلغتنامه دهخداروداری .(حامص مرکب ) کنایه از شرم حضور. (آنندراج ). رودربایستی . از «رو داری » آن خواهند که امروز از «رودربایستی » اراده کنند. (از امثال و حکم دهخدا) : نباشد سخ