روباه ترکیلغتنامه دهخداروباه ترکی . [ هَِ ت ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خارپشت بزرگ تیرانداز. (برهان قاطع) (آنندراج ). ریکاشه . (شرفنامه ٔ منیری ).
روباهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهپستانداری گوشتخوار از خانوادۀ سگها با گوشهای بلند، پوزۀ دراز، و موهای نرم. روباه ترکی: (زیستشناسی) = سیخول
جکاشهلغتنامه دهخداجکاشه . [ ج َ ش َ / ش ِ ] (اِ) خارپشت بزرگ را گویند که خارهای خود را مانند تیر بجانب خصم اندازد و او را روباه ترکی نیز میگویند. (برهان قاطع). تِشی . (شرفنامه ٔ
زکاسهلغتنامه دهخدازکاسه . [ زُ س َ / س ِ ] (اِ) خارپشتی را گویند که خارهای خود راچون تیر اندازد و به عربی ابومدلج خوانند. (برهان ) (آنندراج ). زکاشه . خارپشت تیرانداز و ابومدلج .
سیخولفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهخارپشت بزرگ که خارهای بلند ابلق دارد و آنها را مانند تیر میاندازد؛ خارپشت بزرگ تیرانداز؛ اسغر؛ جبروز؛ جوله؛ تشی؛ بیهن؛ روباه ترکی.
تشیلغتنامه دهخداتشی . [ ت َ ] (اِ) خارپشت کلان را گویند که خارهای خود را مانند تیر اندازد و بعضی گویند به این معنی عربی است . (برهان ). خارپشت بزرگ را گویند که خارهای ابلق سیاه