رواننژندیneurosisواژههای مصوب فرهنگستاننوعی اختلال روانی که در آن فرد از مدارا با اضطرابها و تعارضهای درونی خود ناتوان است
رواننژندی هیستریکhysterical neurosisواژههای مصوب فرهنگستاننوعی اختلال رواننژندانه که با گسترۀ وسیعی از نشانههای جسمی و روانی منتج از حالت تجزیهای (dissociative) همراه است
رواننژندی انتقالtransference neurosisواژههای مصوب فرهنگستاندر روانکاوی، واکنشهای رواننژندانهای که فرایند انتقال آنها را ایجاد میکند اما ناشی از احیا و تجربۀ مجدد تعارضها و ضربههای روانی (trauma) در دوران کودکی بی
نورزفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنوعی اختلال روانی که منجر به بروز اختلالات جسمی، اضطراب، و هراس میشود؛ رواننژندی.
ناخوشی دماغیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، بیماری روانی، آشفتگی شخصیتی، اختلال اعصاب، ناهنجاری (اختلال) روانی، هیستری، ناآرامی درونی، حیرانی، نِورُز، نِوروز، رواننژندی خبط دماغ فو
بیروحفرهنگ مترادف و متضاد۱. خشک، خمود ≠ پرنشاط ۲. سرد، یخ ≠ گرم، باروح، پرحرارت ۳. سردمزاج ۴. خاموش، خموش، ساکت، صامت ≠ پرنشاط ۵. بیجنبوجوش، بینشاط، دلمرده، غیرفعال ≠ بانشاط، فعال ۶. اف