روانشناسی تودهmass psychologyواژههای مصوب فرهنگستان1. فرایندها و حالتهای روانی و هیجانی که در گروه بزرگی از افراد پدید میآید و در مقام یک کلیت مورد توجه قرار میگیرد 2. مطالعۀ علمی حالتهای روانی گروه بزرگی از
روانشناسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام شناسی، علم اندیشه، فراروانی، ناخوشی دماغی فرویدیسم، روانشناسی فرویدی یونگ رفتارشناسی، روانکاوی، رواندرمانی، بازیدرمانی، تراپی، درمان
روانشناسی تحلیلیanalytic psychologyواژههای مصوب فرهنگستانشیوهای از مطالعه و تفسیر روان و اختلالهای آن براساس ارزشهای فلسفی و نمادها و تصاویر ازلی (primordial) و سائق خودکامرواسازی (self fulfillment) که کارل یونگ آن
روانشناسی آموزشیeducational psychologyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از روانشناسی که به کاربرد اصول و نظریههای روانشناسی در روشهای یادگیری و مسائل مربوط به آن میپردازد
روانشناسی پویشیdynamic psychologyواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه نظام روانشناسی که بر سائق و انگیزش تأکید کند
روانشناسی پویشیdynamic psychologyواژههای مصوب فرهنگستانبهطور کلی، هر نظام روانشناختی که از روانکاوی نشئت گرفته باشد
جمعیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، اهالی، ساکنین، [ مقیم 191]، اجتماع، فوج، اردو، ازدحام، تعدد توده، خیل ملت، جامعه، مردم، گروهاجتماعی روانشناسی تودهای هنگامه، آشوب، شلوغی، انبوهه،
روانشناسیلغتنامه دهخداروانشناسی . [ رَ ش ِ ] (حامص مرکب ) علم النفس . معرفةالنفس .معرفةالروح . روانشناسی عبارت است از تحقیق و مطالعه در حیات نفسانی و اعمال و رفتار انسان در احوال و ا
خانوادهلغتنامه دهخداخانواده . [ ن َ / ن ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) خاندان . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). دودمان . خیل خانه . (ناظم الاطباء). تبار. دوده : اصیل زاده و از خانواده ٔ حرم
منشلغتنامه دهخدامنش . [ م َ ن ِ ] (اِ) خوی و طبیعت ، چه منشی به معنی طبیعی است . (برهان ) (غیاث ) (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ). خوی و طبع و طبیعت و خصلت و نهاد و سرشت . (ناظم الاط