لغتنامه دهخدا
راهداری . (حامص مرکب ، اِ مرکب ) عمل راهدار. محافظت و نگاهبانی و پاسبانی راه .(ناظم الاطباء). شغل راهدار. (یادداشت مؤلف ). کار گمرکچی . (یادداشت مؤلف ). || (مالیات ...) مالیات راه . (فرهنگ نظام ). باج . (یادداشت مؤلف ). محصولی که راه داران از تجار و کاروانها در راه گیرند.