22 مدخل
سخنرانی قابل مشاهده
قابل رویت، نمایان، مریی، پدیدار، دیده شدنی، پیدا، وابسته به بینایی
افق قابل مشاهده
تعادل قابل مشاهده
طیف مرئی
نور مرئی