راکهلغتنامه دهخداراکه . [ ک ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش دهدزشهرستان اهواز در 10هزارگزی خاوری اهواز. جمعیت این ده 27 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
بادامستانلغتنامه دهخدابادامستان . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش دهدزشهرستان اهواز در چهل هزارگزی جنوب دهدز و کنار راه مالرو بادلان به زیتی . منطقه ای است کوهستانی معتدل با76 تن سکنه
بدرالدین هلاللغتنامه دهخدابدرالدین هلال . [ ب َ رُدْ دی هَِ ] (اِخ ) اتابکی سلطان شبلی راداشت و در کرمان بدست دولتشاه که از طرف شاه شجاع به این شهر آمده بود تا خزانه ٔ کرمان را به شیراز
هپروتگویش گنابادی در گویش گنابادی هِپِرُوت نام شهری باستانی ، بسیار آباد و ثروتمند در ایران قدیم بوده که هر کسی آرزوی رفتن و دیدن آنجا راداشته است. در گویش گنابادی برای کنایه از
endureدیکشنری انگلیسی به فارسیتحمل کن، تحمل کردن، بردباری کردن، طاقت چیزی راداشتن، تاب چیزی را اوردن، متحمل شدن