رهایشلغتنامه دهخدارهایش . [ رَ ی ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از رستن و یا رهیدن (ماده ٔ مضارع ره ). (از یادداشت مؤلف ). رهادن . (ناظم الاطباء). || نجات . خلاص . آزادی . خلاصی . (ناظم ا
رهایش بستهabandonment of a parcel, abandon d'un colis (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانصرفنظر کردن فرستنده از ارسال یک بستۀ پُستی که امکان تحویل آن به گیرنده وجود نداشته باشد
شکستگی رهایشیrelease fractureواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شکستگی در سنگ که براثر آزاد شدن تنش در یک جهت خاص ایجاد میشود
جمعشدگیshrinkageواژههای مصوب فرهنگستانکاهش حجم در فطعۀ قالبگیریشده پس از سرد شدن و رهایش از قالب متـ . تنجش
ترفیهلغتنامه دهخداترفیه . [ ت َ ] (ع مص ) آسان گردانیدن کار بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). آسوده داشتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). رهایِش دادن از غم و اندوه و آس