رهایشلغتنامه دهخدارهایش . [ رَ ی ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از رستن و یا رهیدن (ماده ٔ مضارع ره ). (از یادداشت مؤلف ). رهادن . (ناظم الاطباء). || نجات . خلاص . آزادی . خلاصی . (ناظم الاطباء) : چو ماهی به سینه درون جان توچنان می زبهر رهایش طپد. ن
پیشرسscratch race, scratch 1واژههای مصوب فرهنگستانیکی از مسابقات راهه که برای مردان در پانزده کیلومتر و برای زنان در ده کیلومتر برگذار میشود و در آن برنده رکابزنی است که زودتر از خط پایان عبور کند
بالارَسreach stackerواژههای مصوب فرهنگستانخودروِ بارکش با تجهیزاتی برای بلند کردن و روی هم چیدن و جابهجایی همزمان چند بارگُنج
پرتابههای دهانۀ برخوردیcrater raysواژههای مصوب فرهنگستانپرتابههایی که پراکنش آنها تا شعاع ده برابر قطر یک دهانۀ برخوردی تازه گستردگی دارد
پرتوهای پیرامحوریparaxial raysواژههای مصوب فرهنگستانپرتوهای نوری که مسیرهای آنها بسیار نزدیک به محور اپتیکی و تقریباً موازی با آن است
محدودۀ دسترسیarm's reachواژههای مصوب فرهنگستانفضایی پیرامون یک سامانۀ الکتریکی که در آن فرد میتواند بدون نیاز به ابزار خاص، به سامانه دسترسی داشته باشد
رهایش بستهabandonment of a parcel, abandon d'un colis (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانصرفنظر کردن فرستنده از ارسال یک بستۀ پُستی که امکان تحویل آن به گیرنده وجود نداشته باشد
شکستگی رهایشیrelease fractureواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شکستگی در سنگ که براثر آزاد شدن تنش در یک جهت خاص ایجاد میشود
سُدًىفرهنگ واژگان قرآنمهمل - آن چه به آن بي اعتنايي مي شود و به حسابش نمي آورند و بيهوده رهايش مي کنند
رهایش بستهabandonment of a parcel, abandon d'un colis (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانصرفنظر کردن فرستنده از ارسال یک بستۀ پُستی که امکان تحویل آن به گیرنده وجود نداشته باشد