رهاویلغتنامه دهخدارهاوی . [ رُ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن یزیدبن سنان رهاوی امام مشهور، منسوب به شهر رهاء، از راویان است . وی به سال 130 هَ . ق . تولد یافت و به سال 220 هَ . ق . در
رهاویلغتنامه دهخدارهاوی . [ رُ ] (اِخ ) شرف الدین ابوزکریا یحیی رهاوی حنفی . او راست : حاشیه ای بر شرح المنار تصنیف ابن مسلک . (از معجم المطبوعات مصر).
رهاویلغتنامه دهخدارهاوی . [ رُ ] (اِخ ) مالک بن یزیدبن حرب . منسوب به قبیله ٔ رهاء. از صحابه است . (از لباب فی تهذیب الانساب ).
رهاویلغتنامه دهخدارهاوی . [ رَ ] (اِ) (اصطلاح موسیقی ) نام مقامی است از دوازده مقام موسیقی و وقت سراییدن آن از صبح تا طلوع است و به هندی آن را للت گویند. (از غیاث اللغات ). نام ن
رهاویلغتنامه دهخدارهاوی . [ رُ ] (ص نسبی ) منسوب به شهر رهاء. (از انساب سمعانی ) (از معجم البلدان ) (ناظم الاطباء). رجوع به رهاء شود. || منسوب به قبیله ٔ رهاء. (ناظم الاطباء) (از
ایوب رهاویلغتنامه دهخداایوب رهاوی . [ اَی ْ یو ب ِ رَ ] (اِخ ) نام یکی از مترجمین و نقله ٔ کتب از زبانهای دیگر بعربی است . (ابن الندیم ). صاحب کتاب التفسره . (مفاتیح ).
نوروز رهاویلغتنامه دهخدانوروز رهاوی . [ ن َ / نُو زِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گوشه ای از شعبه ٔ روی عراق . (رساله ٔ بهجت الروح ص 141).
ایوب رهاویلغتنامه دهخداایوب رهاوی . [ اَی ْ یو ب ِ رَ ] (اِخ ) نام یکی از مترجمین و نقله ٔ کتب از زبانهای دیگر بعربی است . (ابن الندیم ). صاحب کتاب التفسره . (مفاتیح ).
نوروز رهاویلغتنامه دهخدانوروز رهاوی . [ ن َ / نُو زِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گوشه ای از شعبه ٔ روی عراق . (رساله ٔ بهجت الروح ص 141).
راهویفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده= رهاوی: ◻︎ نکیسا در ترنّم جادوی ساخت / پس آنگه این غزل در راهوی ساخت (نظامی۲: ۲۹۶).