رهانلغتنامه دهخدارهان . [ رِ ] (ع اِ) ایام الرهان ؛ روز اسب دوانی یعنی روزی که در تاختن اسبها باهم گرو می بندند. (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || خیل الرهان ؛ اسبی که در مسابقه
رهانلغتنامه دهخدارهان . [ رِ ] (ع مص ) گرو بستن به تاختن اسب . (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). مصدر به معنی مراهنة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). با کسی گرو بستن . (مصادر اللغ
رهانفرهنگ انتشارات معین(رِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - شرط بستن . 2 - هر نوع برد و باخت و گروبندی ، مراهنه .
رِهَانٌفرهنگ واژگان قرآنمالي كه به گرو گيرند - مالي كه به عنوان ضمانت انجام كاري گرفته مي شود تا پس از انجام آن برگردانده شود (جمع رهن)