26 فرهنگ

2735 مدخل


ترجمه مقاله

رنجاندن

ranjāndan

رنج دادن؛ به رنج انداختن؛ آزرده ساختن: ◻︎ چو دانی که بر تو نمانَد جهان / چه رنجانی از آز جان و روان (فردوسی: ۴/۴ حاشیه).

affront, alienation, blister, bruise, chafe, disoblige, displease, estrange, miff, offend, pique, rankle, ruffle, upset