رمضلغتنامه دهخدارمض . [ رَ ] (ع مص ) پیکان در میان دوسنگ نهادن و بدان کوفتن تا تنک گردد. (تاج المصادر بیهقی ). گذاشتن سرنیزه و پیکان را میان دو سنگ املس و کوفتن آن تا نازک گردد
رمضلغتنامه دهخدارمض . [ رَ م َ ] (ع مص ) گرم شدن روز. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). سخت گرم شدن روز. (از منتهی الارب ). شدت یافتن حرارت روز. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه ). |
رمزدیکشنری عربی به فارسیرمز , رمزي کردن , برنامه , دستورالعملها , نشان , علا مت , نماد , اشاره , رقم , بصورت سمبل دراوردن , نشانه
رمزفرهنگ مترادف و متضاد۱. استعاره، اشاره، ایما، سمبل، کنایه، نکته، نماد، نمون ۲. راز، سر ۳. فن، قلق، لم
رمزلغتنامه دهخدارمز. [ رَ ] (ع مص ) اشارت کردن به لب یا به ابرو یا به چشم . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). به لب یا به چشم یا به ابرو یا به دهن یا به دست یا به زبان اشارت کردن
رَمَضَانَفرهنگ واژگان قرآنماه روزه - رمضان (در اصل يعني شدت حرارت از پیامبر صلىاللهعلیهوآله روایت است: إنّما سُمِّیَ رَمَضانُ؛ لِأَ نَّهُ یُرمِضُ الذُّنوبَ؛ این ماه را رمضان نامیدهاند:
رمضانلغتنامه دهخدارمضان . [ رَ م َ ] (ع اِ) ماه روزه . (از منتهی الارب ). ماه نهم از ماههای قمری بین شعبان و شوال . ج ، رَمَضانات ، رَماضین ، اَرْمِضاء، اَرْمِضة. (از اقرب الموار