لغتنامه دهخدا
رمث . [ رَ م َ ] (ع اِ) عمد کشتی و هو خشب یضم بعضه الی بعض و یرکب فی البحر. (دهار) (از اقرب الموارد). چوبها که بر هم بندند و عمد سازند و بر آن شده عبور دریا نمایند. (منتهی الارب ). چوبهایی چند که آنها را بهم بسته و بر آن سوار شده در دریا عبور نمایند. ج ، اَرْماث . (ناظم الاطب