رمانندهلغتنامه دهخدارماننده . [ رَ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف ) رم دهنده : ناجش ؛ رماننده ٔ شکار بسوی صیاد. (منتهی الارب ). رجوع به رماندن و رمانیدن شود.
منفرلغتنامه دهخدامنفر. [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) رماننده . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). آنکه می رماند و می گریزاند. (ناظم الاطباء). || خداوند شتران رمنده . (آنندراج
محتوشلغتنامه دهخدامحتوش . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) قوم رماننده ٔ صید به طرف یکدیگر. (از منتهی الارب ). کسی که میراند شکار را به طرف دیگر. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || در میان گی
منافرفرهنگ انتشارات معین(مُ فِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - داوری کننده با دیگری در حسب و نسب . 2 - افتخار کننده . 3 - در فارسی : رماننده ، نافر؛ مق . ملائم .
موحشلغتنامه دهخداموحش . [ م ُ وَح ْ ح ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از توحیش . آنکه سلاح و جامه از خود اندازد. || ویران کننده . (ناظم الاطباء). رجوع به توحیش شود. || رماننده و رمیدگی دهن