رللغتنامه دهخدارل . [ رُ ] (فرانسوی ، اِ) وظیفه . عمل . || وظیفه و کاری مخصوص که هنرپیشه و یا بازیگری در اجرای نمایشنامه ای و یا داستان فیلمی بعهده دارد. || آلتی است در اتومبی
رلفرهنگ انتشارات معین(رُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - وظیفه ای که بازیگر یا هنرپیشه بر عهده دارد. 2 - وظیفه ، عمل . 3 - آلتی که راننده به وسیلة آن ماشین را به هر طرف که بخواهد حرکت دهد، فرمان
رلفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. نقشی که بازیگر در تئاتر یا سینما بر عهده دارد.۲. ابزاری در اتومبیل که راننده پشت آن مینشیند و بهوسیلۀ آن اتومبیل را به هرطرف که بخواهد میراند؛ فرمان.۳. و
رللغتنامه دهخدارل . [ رُ ] (فرانسوی ، اِ) وظیفه . عمل . || وظیفه و کاری مخصوص که هنرپیشه و یا بازیگری در اجرای نمایشنامه ای و یا داستان فیلمی بعهده دارد. || آلتی است در اتومبی
رلفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. نقشی که بازیگر در تئاتر یا سینما بر عهده دارد.۲. ابزاری در اتومبیل که راننده پشت آن مینشیند و بهوسیلۀ آن اتومبیل را به هرطرف که بخواهد میراند؛ فرمان.۳. و
نورالغتنامه دهخدانورا.[ رُل ْ لاه ] (اِخ ) (میرزا...) اصفهانی ، متخلص به نور. از شاعران عهد شاه عباس اول صفوی است . او راست :با خیال گلرخی سر در کفن خواهیم کردتا قیامت عیش در یک
استرلالغتنامه دهخدااسترلا.[ اِ رِل ْ لا ] (اِخ ) نهری در جمهوری کوسته ریکا از آمریکای وسطی . این نهر از جبال پیکوبلانکو و سروشیرپیو سرازیر و از اجتماع پنج نهر حاصل و بسوی مشرق روا
امیرالجیوشلغتنامه دهخداامیرالجیوش .[ اَ رُل ْ ج ُ ] (اِخ ) ابوالقاسم شاهنشاه الافضل بن بدر الجمالی . از وزرای فاطمیان مصر بود و در سال 515 هَ .ق . درگذشت . (از معجم الانساب زامباور ج