رفرملغتنامه دهخدارفرم . [ رِ فُرْ ] (فرانسوی ، اِ) تغییر اوضاع و تشکیلات بنگاه ، اداره ، شهر، کشور، مذهب و غیره . (فرهنگ فارسی معین ). اصلاحات . || رفرم یا رفرماسیون ، اصلاح دین
رفرمگراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی رایی، اصلاح گرایی، اصلاحات اجتماعی، اصلاحات تدریجی، اصلاحات ریشهای ایدآلیسم، ایدهآلیسم، آرمانگرایی، رادیکالیسم
رفرمیستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ت، مصلح، اصلاح طلب، مصلح اجتماعی، مصلحِ جهانی رهنما، دلیل، مقتدا، پیشوا، رهبر بهبوددهنده، ترمیم کننده، ویراستار تعمیرکننده: پینهدوز، تعمیرکا