رغیفلغتنامه دهخدارغیف . [ رَ ] (ع اِ) نان ستبرکرده . گرده ٔ نان تنک . (از کشاف زمخشری ). نان گرده . ج ، اَرغِفَة و رُغُف و رُغفان و تَراغیف . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). گرده
رغیفةلغتنامه دهخدارغیفة. [ رَ ف َ ] (ع اِ) رغیفه . طعام که زائوها را سازند. (از مهذب الاسماء). طعامی از آرد و شیر که زائو را کنند. (یادداشت مؤلف ).
رغیفةلغتنامه دهخدارغیفة. [ رَ ف َ ] (ع اِ) رغیفه . طعام که زائوها را سازند. (از مهذب الاسماء). طعامی از آرد و شیر که زائو را کنند. (یادداشت مؤلف ).
تراغیفلغتنامه دهخداتراغیف . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ رغیف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به رغیف شود.
رغفانلغتنامه دهخدارغفان . [ رُ ] (ع اِ) ج ِ رَغیف . (ناظم الاطباء) (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به رغیف شود.