رغبت جنسیsexual interestواژههای مصوب فرهنگستانآمادگی برای مشارکت در گفتوگو یا دیدن یا دیگر فعالیتهای مربوط یا منجر به فعالیت جنسی
اختلال رغبت ـ برانگیختگی جنسی زنانfemale sexual interest/arousal disorderواژههای مصوب فرهنگستانفقدان يا كاهش قابلتوجه و آشكار رغبت يا برانگيختگي جنسي
رغبتدیکشنری فارسی به انگلیسیappetite, eagerness, interest, penchant, relish, tendency, will, willingness, zest
رغبتلغتنامه دهخدارغبت . [ رَ ب َ ] (ع اِمص )میل و اراده . (ناظم الاطباء). خواهش ، و خواهش از روی میل و آرزو از چیزی . (ناظم الاطباء). میل و خواهش به چیزی . (لغت محلی شوشتر نسخه
نشانگان فرسودگی جنسیsexual burnout syndromeواژههای مصوب فرهنگستاننشانگانی که در آن کارکرد یا رغبت جنسی، متعاقب یک دورة فعالیت و مطالبة جنسی افراطی و مداوم از بین برود
جنسناگراasexual 1واژههای مصوب فرهنگستانفردی که ازنظر جنسی رغبتی به مردان یا زنان یا محرکهای جنسی ندارد و اصولاً فاقد رغبت و میل جنسی است
خاراشترلغتنامه دهخداخاراشتر. [ اُ ت ُ ] (اِ مرکب ) جنسی از خار باشد که شتر به رغبت تمام خورد و همان شترخار است . (آنندراج ). رجوع به شتر خار، شتر غاژ و خار شتر شود.
تکانه 1impulse 1, impulsionواژههای مصوب فرهنگستان1. در نظریۀ روانکاوی، جنبش کارمایۀ روانی مربوط به سائقهای جنسی و پرخاشگری 2. در روانشناسی، میل و رغبت ناگهانی و ضروری به فعالیت فوری