رعالةلغتنامه دهخدارعالة. [ رَ ل َ ] (ع اِمص ) گولی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حمق . (اقرب الموارد).
رالیغلغتنامه دهخدارالیغ. (اِخ ) تلفظ ترکی رالیگ و آن قصبه ای است در ممالک متحده ٔ امریکا. رجوع به رالیگ در این لغت نامه شود.
رعلوللغتنامه دهخدارعلول . [ رَ ] (ع اِ) به معنی رُعلول است . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). رجوع به رُعلول شود.
رعللغتنامه دهخدارعل . [ رَ ع َل ْ ل َ ] (ع حرف ) از حروف مشبهه ٔ بفعل به معنی لَعَل َّ و مگر و کاش و شاید. (ناظم الاطباء).
رعللغتنامه دهخدارعل . [ رِ ] (اِخ ) رعل و ذکوان ، دو قبیله اند از سلیم . (منتهی الارب ). || اطمی (قلعه ای ) است . (منتهی الارب ).
رعالةلغتنامه دهخدارعالة. [ رَ ل َ ] (ع اِمص ) گولی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حمق . (اقرب الموارد).
رالیغلغتنامه دهخدارالیغ. (اِخ ) تلفظ ترکی رالیگ و آن قصبه ای است در ممالک متحده ٔ امریکا. رجوع به رالیگ در این لغت نامه شود.
رعلوللغتنامه دهخدارعلول . [ رَ ] (ع اِ) به معنی رُعلول است . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). رجوع به رُعلول شود.
رعللغتنامه دهخدارعل . [ رَ ع َل ْ ل َ ] (ع حرف ) از حروف مشبهه ٔ بفعل به معنی لَعَل َّ و مگر و کاش و شاید. (ناظم الاطباء).
رعللغتنامه دهخدارعل . [ رِ ] (اِخ ) رعل و ذکوان ، دو قبیله اند از سلیم . (منتهی الارب ). || اطمی (قلعه ای ) است . (منتهی الارب ).