رطابةلغتنامه دهخدارطابة. [ رَ ب َ ] (ع مص ) تر و تازه گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): رطابه ٔ چیزی ؛ ترگشتن آن ، مقابل خشک شدن و بمجاز گویند: رطب لسانی بذکرک .
رطوبةدیکشنری عربی به فارسینم , رطوبت , دلمرده کردن , حالت خفقان پيدا کردن , مرطوب ساختن , تري , مقدار رطوبت هوا
رابةلغتنامه دهخدارابة. [ راب ْ ب َ ] (ع اِ) زن پدر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).