رضایت کنیزواژهنامه آزادبنابر باور دسته ای از فقهای صدر اسلام ملک یمین مجوز آمیزش نبوده، یعنی برای نزدیکی با کنیز باید عقد خواند؛ درنتیجه رضایت کنیز هم مهم بوده.
رذاذلغتنامه دهخدارذاذ. [ رَ ] (ع اِ) باران نرم و ریزه و باران پیوسته ٔ ریزه که به غبار ماند. (ناظم الاطباء). باران نرم ریزه و هو فوق القطقط، یا باران پیوسته ٔ ریزه که به غبار ماند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). باران بزرگ قطره . ج ، رُذَد. (مهذب الاسماء). باران ضعیف . متنبی گفته است : «مطر المنا
رذاذلغتنامه دهخدارذاذ. [ رَ ] (ع مص ) رَذّ. باریدن باران رذاذ. (از اقرب الموارد). رجوع به رَذاذ در معنی اسمی و رَذّ شود.
رضاپطلغتنامه دهخدارضاپط. [ رِپ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار. سکنه 95 تن . آب آن از رودخانه و چشمه . محصول آنجا چای و برنج و مرکبات . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
رضایتلغتنامه دهخدارضایت . [ رِ ی َ ] (از ع ، اِمص ) خشنودی و پسندیدگی و میل . (ناظم الاطباء). رضایة. خشنودی . (یادداشت مؤلف ) (لغات فرهنگستان ) (فرهنگ فارسی معین ). از مصادر مجعول است که بجای رضا و رضوان استعمال می شود و اگر هم در لغت عربی موجود بود می بایست رضاوت باشد زیرا ماده ٔ کلمه واوی ا
پردادلغتنامه دهخداپرداد. [ پ ُ ] (ص مرکب ) پرعدل . بسیارعدل . پر از عدل و داد : ورا گشت آن شاهی آراسته جهان گشت پرداد و پرخاسته .فردوسی .
رضایتلغتنامه دهخدارضایت . [ رِ ی َ ] (از ع ، اِمص ) خشنودی و پسندیدگی و میل . (ناظم الاطباء). رضایة. خشنودی . (یادداشت مؤلف ) (لغات فرهنگستان ) (فرهنگ فارسی معین ). از مصادر مجعول است که بجای رضا و رضوان استعمال می شود و اگر هم در لغت عربی موجود بود می بایست رضاوت باشد زیرا ماده ٔ کلمه واوی ا
رضایتconsentواژههای مصوب فرهنگستانموافقت بیمار، یا در شرایط خاص بستگان او، با تصمیمات و مداخلات پزشکی پیشنهادی، با آگاه شدن از میزان اثربخشی و عوارض احتمالی این مداخلات پس از آگاهی از وضعیت سلامت بیمار
رضایتدیکشنری فارسی به انگلیسیacquiescence, accession, accord, approbation, approval, assent, compliance, consent, content , contentedness, contentment, nod, satisfaction, submission
رضایتلغتنامه دهخدارضایت . [ رِ ی َ ] (از ع ، اِمص ) خشنودی و پسندیدگی و میل . (ناظم الاطباء). رضایة. خشنودی . (یادداشت مؤلف ) (لغات فرهنگستان ) (فرهنگ فارسی معین ). از مصادر مجعول است که بجای رضا و رضوان استعمال می شود و اگر هم در لغت عربی موجود بود می بایست رضاوت باشد زیرا ماده ٔ کلمه واوی ا
رضایتconsentواژههای مصوب فرهنگستانموافقت بیمار، یا در شرایط خاص بستگان او، با تصمیمات و مداخلات پزشکی پیشنهادی، با آگاه شدن از میزان اثربخشی و عوارض احتمالی این مداخلات پس از آگاهی از وضعیت سلامت بیمار