رشدیکشنری عربی به فارسیترشح , ريزش نم نم , پوش باران , چکه , پاشيدن , ترشح کردن , پاشيده شدن , گلنم زدن , اب پاشي کردن
طاق کسریلغتنامه دهخداطاق کسری . [ ق ِ ک ِ س را ] (اِخ ) مشهورترین بنائی که پادشاهان ساسانی ساخته اند. قصری است که ایرانیان طاق کسری یا ایوان کسری مینامند و هنوز ویرانه ٔ آن در محله
روشنانلغتنامه دهخداروشنان . [ رَ ش َ ] (اِ) ستارگان . (غیاث اللغات ). ج ِ روشن . ستارگان . (اشتنگاس ). کنایه از ستاره ها باشد. (انجمن آرا) : روشنان در عهدش از شروان مدائن کرده اند
درفش کاویانلغتنامه دهخدادرفش کاویان . [ دِ رَ ش ِ ] (اِخ ) درفش کابیان . درفش کافیان . درفش کاوان . درفش گاوان . اختر کاویانی . علم فریدون . (برهان ). درفش معروف ایران از عهد قدیم تا پ