رشیدالدینلغتنامه دهخدارشیدالدین . [ رَ دُدْ دی ] (اِخ ) عبدالرحمن بن بدربن حسن بن مفرح بن بکاررشیدالدین نابلسی . سخنور نامی عرب . وی بسال 617 هَ . ق . درگذشت . مؤلف فوات الوفیات اشع
رشیدالدینلغتنامه دهخدارشیدالدین . [ رَ دُدْ دی ] (اِخ ) علی بن خلیفه . از پزشکان نامدار عالم اسلام و عم ابن ابی اصیبعه مؤلف کتاب «عیون الانباء فی طبقات الاطباء» بود. رشیدالدین به سا
رشیدالدینلغتنامه دهخدارشیدالدین . [ رَ دُدْ دی ] (اِخ ) عمربن اسماعیل بن مسعود فارتی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به عمر... شود.
رشیدالدینلغتنامه دهخدارشیدالدین . [ رَ دُدْ دی ] (اخ ) ابوالفضل میبدی . یکی از شاگردان خواجه عبداﷲ انصاری است . کتاب کشف الاسرار و عدةالابرار را با استفاده از تفسیر مختصر خواجه به سا
رشیدالدینلغتنامه دهخدارشیدالدین . [ رَ دُدْ دی ](اِخ ) رشیدالدین بن فارس بن داود، مکنی و معروف به ابوحلیقه . پزشک و دانشمند و ادیب بود و در ده جعبر در کنار فرات و نزدیکی رقه بدنیا آم
رشیدالدین وزیرلغتنامه دهخدارشیدالدین وزیر. [ رَ دُدْ دی وَ ] (اِخ ) رشیدالدین فضل اﷲ همدانی . رجوع به رشیدالدین (فضل اﷲ...) شود.
رشیدالدین وطواطلغتنامه دهخدارشیدالدین وطواط. [ رَ دُدْ دی ن ِ وَطْ ] (اِخ ) محمدبن عبدالجلیل عمری بلخی ، ملقب به رشیدالدین کاتب و معروف به وطواط. در حدود سال 480 هَ . ق . در بلخ تولد یافت
رشیدالدین اسفزاریلغتنامه دهخدارشیدالدین اسفزاری . [ رَ دُدْ دی اِ ف َ ] (اِخ ) یا رشید اسفزاری ، محمدبن محمد. پیش از قرن هفتم هَ . ق . می زیسته است . هدایت گوید: اسمش رشیدالدین محمدبن محمودب
رشیدالدین رازیلغتنامه دهخدارشیدالدین رازی . [ رَ دُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) معروف به استاد شهید. تدریس نحو مدرسه ٔ مستضریه داشت . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به غزالی نامه چ 1 ذیل ص 136 شود.
رشیدالدین سنانلغتنامه دهخدارشیدالدین سنان . [ رَ دُدْ دی س ِ ] (اِخ ) در نزدیکی بصره پا به عرصه ٔ وجود گذاشت و در سال 1193 هَ . ق . درگذشت . پیشوای اسماعیلیه و معروف به شیخ جبل بود. رشیدا
رشیدالدین وزیرلغتنامه دهخدارشیدالدین وزیر. [ رَ دُدْ دی وَ ] (اِخ ) رشیدالدین فضل اﷲ همدانی . رجوع به رشیدالدین (فضل اﷲ...) شود.
رشیدالدین وطواطلغتنامه دهخدارشیدالدین وطواط. [ رَ دُدْ دی ن ِ وَطْ ] (اِخ ) محمدبن عبدالجلیل عمری بلخی ، ملقب به رشیدالدین کاتب و معروف به وطواط. در حدود سال 480 هَ . ق . در بلخ تولد یافت
رشیدالدین اسفزاریلغتنامه دهخدارشیدالدین اسفزاری . [ رَ دُدْ دی اِ ف َ ] (اِخ ) یا رشید اسفزاری ، محمدبن محمد. پیش از قرن هفتم هَ . ق . می زیسته است . هدایت گوید: اسمش رشیدالدین محمدبن محمودب
رشیدالدین رازیلغتنامه دهخدارشیدالدین رازی . [ رَ دُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) معروف به استاد شهید. تدریس نحو مدرسه ٔ مستضریه داشت . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به غزالی نامه چ 1 ذیل ص 136 شود.
رشیدالدین سنانلغتنامه دهخدارشیدالدین سنان . [ رَ دُدْ دی س ِ ] (اِخ ) در نزدیکی بصره پا به عرصه ٔ وجود گذاشت و در سال 1193 هَ . ق . درگذشت . پیشوای اسماعیلیه و معروف به شیخ جبل بود. رشیدا