رشولغتنامه دهخدارشو. [ رَش ْوْ ] (ع مص ) پاره و رشوه دادن کسی را. (ناظم الاطباء). پاره دادن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رشوت دادن . (تاج المصادر بیهقی
رشوةدیکشنری عربی به فارسیرشوه دادن , تطميع کردن , رشوه , بدکند , رشاء , ارتشاء , رشوه خواري , پاره ستاني