رقیشلغتنامه دهخدارقیش . [ رُ ق َ ] (ع ص مصغر) مصغر ارقش ؛ یعنی آنکه نقطه های سیاه و سپید داشته باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
راقیلغتنامه دهخداراقی . (ع ص ) بالارونده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء). آنکه برشود. آنکه پیش رود. (یادداشت مؤلف ). || افسون کننده . (دهار) (از اقرب الموارد). اف
راقیةلغتنامه دهخداراقیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث راقی . پیش رونده . جلوافتاده . ترقی کرده . مترقی : امم راقیة، ملل راقیة؛ امروزه این ترکیب اصطلاح مطبوعاتی و سیاسی است که به معنی مل
رقیشلغتنامه دهخدارقیش . [ رُ ق َ ] (ع ص مصغر) مصغر ارقش ؛ یعنی آنکه نقطه های سیاه و سپید داشته باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
رشاقلغتنامه دهخدارشاق . [ رِ ] (ع ص ) ج ِ رَشیق . (ناظم الاطباء). رجوع به رَشیق شود. || ج ِ رَشقَیة. (ناظم الاطباء). رجوع به رشیقة شود.