variesدیکشنری انگلیسی به فارسیمتفاوت است، تغییر دادن، تغییر کردن، بی ثبات کردن، عوض کردن، دگرگون کردن، متنوع ساختن، تنوع دادن به، فرق داشتن
هماهنگسازی محلیlocal interlinkingواژههای مصوب فرهنگستانهماهنگ کردن و واپایش چراغهای راهنمایی نزدیکبههمی که با رشتهسیم به هم وصل شدهاند و واپایش آنها معمولاً با یکی از دستگاههای فرماندهی چراغ صورت میگیرد