رشدیلغتنامه دهخدارشدی . [ رُ ] (اِخ ) یا رشدی دمشقی . شیخ مصطفی . او راست : جبر الکسر فی نظم اسماء اهل بدر. (از معجم المطبوعات ج 1).
رشدیلغتنامه دهخدارشدی . [ رَ دا ] (ع اِمص ) جستجوی راه . اسم است استرشاد را. (منتهی الارب ). اسم است به معنی رشد. (از اقرب الموارد).
رشدیلغتنامه دهخدارشدی . [ رُ ] (اِخ ) احمد مفتی قره طاغ . او راست : اساس البنا، و آن شرح است بر بنا (بناءالافعال ). (از معجم المطبوعات ج 1).
رشدی پاشالغتنامه دهخدارشدی پاشا. [ رُ ] (اِخ ) محمد. از وزیران و گویندگان متأخر عثمانی بود. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
رشدیهلغتنامه دهخدارشدیه . [ رُ دی ی َ ] (اِخ ) حاجی میرزا حسن تبریزی ، معروف به رشدیه . وی از اولین کسانی بوده است که در حدود پنجاه سال پیش از این ابتدا در تبریز و سپس در اوایل س
جهش رشدی بلوغpubescent growth spurtواژههای مصوب فرهنگستانرشد سریع استخوانها و ماهیچهها در پی افزایش ترشح هورمون رشد در دوران بلوغ نیز: جهش رشدی نوجوانی adolescent growth spurt
رشدی پاشالغتنامه دهخدارشدی پاشا. [ رُ ] (اِخ ) محمد. از وزیران و گویندگان متأخر عثمانی بود. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
رشد جبرانیcatch-up growthواژههای مصوب فرهنگستانرشدی سریعتر از سرعت معمول که پس از یک دوره توقف به دلیل بیماری رخ میدهد و عقبماندگی رشد را جبران میکند
رشد نامحدودindeterminate growthواژههای مصوب فرهنگستانرشدی که به دلیل نبود جوانۀ انتهایی محدود نمیشود