332 مدخل
فشار بخار
۱فریب و تمسخر ۲فریفتن با وعده وعید
فریب دادن کسی توأم با تمسخر
با چرب زبانی و وعده وعید کسی را فریفتن – شیره مالیدن
رشنیق – فرد غیر سید
کانديد کردن , ناميدن , معرفي کردن , نامزد کردن
بخار، دمه، بخور دادن، تبخیر کردن یا شدن، چاخان کردن
لایهنشانی بخار
فاز گازی
انباشت فاز بخار
رشح ، الترشيح
رشح , مرشح
رشيق
رشيق , رقيق , سعري , شريحة , ضيق , عرض , مضيق