رشحاتلغتنامه دهخدارشحات . [ رَ ش َ ] (ع اِ) ج ِرشحة. (یادداشت مؤلف ). رجوع به رشحة و رشحه شود.- رشحات قلم ؛ کنایه از نوشته های شخص که بوسیله ٔ قلم انجام گیرد: رشحات قلم توانای
رشواتلغتنامه دهخدارشوات . [ رِ ش َ] (ع اِ) رِشْوات . ج ِ رِشْوَة. (ناظم الاطباء). و رجوع به رِشْوات . و رَشْوة و رِشْوَة و رُشْوَة شود.
رشواتلغتنامه دهخدارشوات . [رِ ] (ع اِ) رِشَوات . ج ِ رِشْوَة. (ناظم الاطباء). رجوع به رِشَوات و رُشْوة و رَشْوَة و رِشْوَة شود.
روحاتلغتنامه دهخداروحات . [ رَ ] (ع اِ) ج ِ رَوْحة. (از اقرب الموارد). بوهای خوش . || بادهای خنک . || آسایشها وخوشیها. (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به رَوْحة شود.
شتک زدنلغتنامه دهخداشتک زدن . [ ش َ ت َ زَ دَ ] (مص مرکب ) پاشیدن رشحات آب یا مایعی دیگر. (یادداشت مؤلف ). || موج زدن . تموج . (یادداشت مؤلف ).- شتک زدن آب روی سنگ ؛ ترشح و پرید
رشحهواژهنامه آزادآب که از جایی بتراود. ج، رَشَحات چکه و قطره تراوش کرده و چکیده نام شاعر زن دوره ی قاجار که دختر هاتف اصفهانی (شاعر) بود
حسین کاشفیلغتنامه دهخداحسین کاشفی . [ ح ُ س َ ن ِش ِ ] (اِخ ) ابن علی بیهقی هروی واعظ کاشفی معروف به «ولی » صاحب «روضةالشهداء» و «رشحات عین الحیات » در مشایخ نقشبندیان و جز آن . وی 91
درربارلغتنامه دهخدادرربار. [ دُ رَرْ ] (نف مرکب ) درربارنده . بارنده ٔ درر. آنکه یا آنچه درها بارد. || فصیح . (ناظم الاطباء) : از رشحات خامه ٔ درربار ریاض اخبار شاه فلک اقتدار بر
قازانیلغتنامه دهخداقازانی . (اِخ ) (شیخ ) محمد مرادبن عبداﷲ قازانی در مکه سکونت داشت . از اوست : «ترجمه ٔ رشحات عین الحیاة» به عربی . اصل این کتاب به فارسی نوشته شده و مؤلف آن عل