261 مدخل
(تلفظ: razmyār) رزمنده ، یاری کننده در جنگ ؛ (به مجاز) شجاع .
( ~.) (ص فا.) جنگاور.
( ~.) (ص فا.) جنگجو.
جنگاور، جنگجو، حربی، صفآرا، فرمانده
disposition, war
deploy
رزماری، اکلیل کوهی
رزماری وحشی
رزماری ها، رزماری، اکلیل کوهی
رزماری صورتی
رزماری باتلاقی