رزمهلغتنامه دهخدارزمه . [ رَ م َ / م ِ ] (از ع ، اِ) رزمة. بقچه ٔ بزرگ . (فرهنگ خطی ). بوقچه ٔرخت . (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (غیاث اللغات ) (
رزمةلغتنامه دهخدارزمة. [ رَ زَ م َ ] (ع اِ) آواز شتر ماده . (دهار). آوازه ٔ ماده شتر از حلق در پیش بچه ٔ خود مانند ناله بدون آنکه دهان را گشاید و آن از حنین آهسته تر است . و در
رزمةلغتنامه دهخدارزمة. [ رَ م َ ] (ع اِ) یک بار خوردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || یک بار در روز خوردن مانند وجبة. (از اقرب الموارد). اکل الرزمة؛ در روز یک بار طعام خوردن
رزمةلغتنامه دهخدارزمة. [ رَ م َ ] (ع مص ) سرد گردیدن زمستان : رزم الشتاء رزمة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بر جای ماندن مرداز بیماری : رُزِ
رزمةلغتنامه دهخدارزمة. [ رِ م َ ] (ع اِ) رَزْمة. پشتواره ٔ جامه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه در یک جامه ٔ استوار و فراهم کرده شود. (از اقرب الموارد). || ضرب
رزمةلغتنامه دهخدارزمة. [ رَ زَ م َ ] (ع اِ) آواز شتر ماده . (دهار). آوازه ٔ ماده شتر از حلق در پیش بچه ٔ خود مانند ناله بدون آنکه دهان را گشاید و آن از حنین آهسته تر است . و در
رزمةلغتنامه دهخدارزمة. [ رَ م َ ] (ع اِ) یک بار خوردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || یک بار در روز خوردن مانند وجبة. (از اقرب الموارد). اکل الرزمة؛ در روز یک بار طعام خوردن
رزمةلغتنامه دهخدارزمة. [ رَ م َ ] (ع مص ) سرد گردیدن زمستان : رزم الشتاء رزمة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بر جای ماندن مرداز بیماری : رُزِ
رزمةلغتنامه دهخدارزمة. [ رِ م َ ] (ع اِ) رَزْمة. پشتواره ٔ جامه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه در یک جامه ٔ استوار و فراهم کرده شود. (از اقرب الموارد). || ضرب