رزامیلغتنامه دهخدارزامی . [ رِ ] (ص نسبی ) منسوب است به حوض رزام که محله ای است در مرو. (از انساب سمعانی ).
رزامیهلغتنامه دهخدارزامیه . [ رِ می ی َ ] (اِخ ) رزامیة. فرقه ای از شیعه بودند که امامت را بعد از علی (رض ) ازآن ِ محمدبن حنفیة و بعد از او ازآن ِ پسرش عبداﷲ میدانستند و محارم را
رامیرلغتنامه دهخدارامیر. (اِخ ) فرزند اوردونیو و برادر آلفونس چهارم از فرمانروایان اسپانیا بود و در سال 927م . از طرف برادر بحکومت لیون منصوب گشت و برخی از خویشاوندان خود را که ب
رامیرلغتنامه دهخدارامیر. (اِخ ) نام حکمران اسپانیا (از سال 967 تا 982م .) او از روز انتصاب بحکومت با زیردستان خود بنای بدرفتاری گذاشت و با پسرعموی خود برمود نیز بجنگ پرداخت ولی ا
رامیرلغتنامه دهخدارامیر. (اِخ ) رامیر دوم . نام یکی از فرمانروایان اسپانیا بود که از سال 1134م . تا 1137م . در سرزمین آراگون حکومت داشت و در آخر عمر عزلت گزید و راهب شد و حکومت آ
رزامیهلغتنامه دهخدارزامیه . [ رِ می ی َ ] (اِخ ) رزامیة. فرقه ای از شیعه بودند که امامت را بعد از علی (رض ) ازآن ِ محمدبن حنفیة و بعد از او ازآن ِ پسرش عبداﷲ میدانستند و محارم را
اصحاب ابومسلملغتنامه دهخدااصحاب ابومسلم . [ اَ ب ِ اَ م ُ ل ِ ] (اِخ ) رزامیة. پیروان رزام بودند که درخراسان ظهور کردند و از غالیان شیعه بشمار میرفتند و به امامت ابومسلم قائل بودند. رجوع
شمریهلغتنامه دهخداشمریه . [ ش ِ ری ی َ ] (اِخ ) یکی از شش فرقه ٔ مذهب مرجئه و پنج فرقه ٔ دیگر عبارتند از: رزامیه ، غیلانیه ، تومنیه ، صالحیه ، جهمیه . (از بیان الادیان و غزالی نا
سپیدجامگانلغتنامه دهخداسپیدجامگان . [ س َ / س ِ م َ / م ِ ] (اِخ ) سفیدپوشان . (آنندراج ). || آتش پرستان . مبیضه ، از اصحاب مقنع. مقابل سیاه جامگان که عباسیان باشند. از بیعت کنندگان م
شیعةلغتنامه دهخداشیعة. [ ع َ ] (اِخ ) گروهی از هواداران حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب و حضرت فاطمه و اولاد ایشان سلام اﷲ علیهم اجمعین . ج ، اَشْیاع ، شیَع. (منتهی الارب ) (آن