رذلغتنامه دهخدارذ. [ رَذذ ] (اِخ ) دیهی است در ماسبذان در نزدیکی بندنیجین . قبر مهدی خلیفه در این دیه است . (از معجم البلدان ). و رجوع به رذوالراق شود.
رذلغتنامه دهخدارذ. [ رَذذ ] (ع مص ) باریدن باران نرم و ریزه و یا باران پیوسته ٔ ریزه که به غبار ماند.(آنندراج ) (ناظم الاطباء). رَذاذ. (از اقرب الموارد). و رجوع به رَذاذ شود.
رذاذلغتنامه دهخدارذاذ. [ رَ ] (ع مص ) رَذّ. باریدن باران رذاذ. (از اقرب الموارد). رجوع به رَذاذ در معنی اسمی و رَذّ شود.
رذوالراقلغتنامه دهخدارذوالراق . [ رَذْ ذُرْ را ] (اِخ ) یا رَذّ . موضعی است به زمین ماسبذان از جبال و وفات مهدی عباسی بدانجا بود. رجوع به التنبیه والاشراف ص 296 و الوزراء و الکتاب ص