ردۀ کلیاتgeneralia classواژههای مصوب فرهنگستاندر ردهبندیهای کتابخانهای، ردهای که آثار کلی و غیرتخصصی را در بر میگیرد متـ . کلیات1 generalities, generalia
کلاته رودهلغتنامه دهخداکلاته روده .[ ک َ ت ِ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
مرغلغتنامه دهخدامرغ . [ م ُ ] (اِ) مطلق پرندگان ، و عربان آن را طیر خوانند. (از برهان ). هر طائر که بال و پر و منقار دارد. (غیاث ). مطلق طایر را گویند سوای کرمهای پردار و قدری
لبلغتنامه دهخدالب . [ ل َ ](اِ) شفه . (دهار). لحمی که در مدخل دهان واقع است . قسمت خارجی دهان که دندانها را پوشاند. پرده ٔ پیش دهان که دندانها را پوشاند.نام هر یک از دو قسمت گ
روحلغتنامه دهخداروح . (ع اِ) جان . ج ، اَرْواح . مؤنث نیز می باشد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). جان . (غیاث ) (ترجمان علامه تهذیب عادل ) (دهار). نفس . (منتهی الارب ). آنچه
حسالغتنامه دهخداحسا. [ ح ِس س َ ن ] (ع ق ) از راه احساس : فلان مطلب را حساً درک کردم ؛ بوسیله ٔ حس دریافتم . در مقابل عقلاً...: مادیات جزئی حساً درک میشود و کلیات عقلاً ادراک م