لغتنامه دهخدا
ترحیل . [ ت َ ] (ع مص ) روان کردن کسی از جای خویش . (تاج المصادر بیهقی ). کوچ فرمودن کسی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب )(آنندراج ). بیرون کردن کسی را از بلد خویش و از جای برکندن و بی آرام ساختن وی را برای کوچ . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || برداشتن بر کسی شمشیر را. (منت