رحبیانلغتنامه دهخدارحبیان . [ رُ ب َ ] (ع اِ) (به صیغه ٔ تثنیه ) دو ضلعی که در زیر اِبْط و در بالای اضلاع میباشند، یامرجع دو مرفق . (ناظم الاطباء). دو پهلو که در زیر دواِبْط و بال
روبیانلغتنامه دهخداروبیان . (ع اِ) بمعنی اربیان است که ملخ آبی باشد و به عربی جرادالبحر خوانند.چون آن را با نخود سیاه بکوبند و بر ناف ضماد کنند حب القرع را بیرون آورد. (برهان قاطع
رحبتانلغتنامه دهخدارحبتان . [ رَ ب َ ] (ع اِ) رُحْبَیان . دو استخوانند متصل هر دو بغل در اعلای پهلو یا مرجع هر دو آرنج یا جای جنبش دل است . (منتهی الارب ).
رحیانلغتنامه دهخدارحیان . [ رَ ح َ ] (ع اِ) رَحَوان . تثنیه ٔ رَحی ̍. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به صیغه ٔ تثنیه ، دو سنگ دستاس . (ناظم الاطباء). هر دو سنگ آسیا را رحیان گ
رحبتانلغتنامه دهخدارحبتان . [ رَ ب َ ] (ع اِ) رُحْبَیان . دو استخوانند متصل هر دو بغل در اعلای پهلو یا مرجع هر دو آرنج یا جای جنبش دل است . (منتهی الارب ).
روبیانلغتنامه دهخداروبیان . (ع اِ) بمعنی اربیان است که ملخ آبی باشد و به عربی جرادالبحر خوانند.چون آن را با نخود سیاه بکوبند و بر ناف ضماد کنند حب القرع را بیرون آورد. (برهان قاطع
رحیانلغتنامه دهخدارحیان . [ رَ ح َ ] (ع اِ) رَحَوان . تثنیه ٔ رَحی ̍. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به صیغه ٔ تثنیه ، دو سنگ دستاس . (ناظم الاطباء). هر دو سنگ آسیا را رحیان گ