رحبعاملغتنامه دهخدارحبعام . [ ] (اِخ ) (یعنی کسی که قوم را وسعت میدهد) پسر و جانشین سلیمان بود که در چهل ویکسالگی به تخت سلطنت آل یهودا جلوس فرمود و مدت هفده سال ملک راند و چون هن
رحبعملغتنامه دهخدارحبعم . [ ] (اِخ ) رحبعام . پسر و جانشین حضرت سلیمان . رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 30، 143، 144، 211، 215 و رجوعام و رحبعام شود.
ربعاتلغتنامه دهخداربعات . [ رُ ب َ ] (ع اِ) رَبَعات . حالتهای نیکو. (از منتهی الارب ). طریقه . شأن . حالت . وضع خوش . (ناظم الاطباء). و رجوع به رَبَعات شود.
ربعاتلغتنامه دهخداربعات . [ رَ ب َ ] (ع اِ) ج ِ رَبْعة، و آن شاذ است . (منتهی الارب ). ج ِ رَبعة. خانه ها و توقف گاهها و منزلگاهها. (ناظم الاطباء). ربعات و رَبِعات قوم ؛ منازل ای
رحبعملغتنامه دهخدارحبعم . [ ] (اِخ ) رحبعام . پسر و جانشین حضرت سلیمان . رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 30، 143، 144، 211، 215 و رجوعام و رحبعام شود.
ادورایملغتنامه دهخداادورایم . [ اَ ] (اِخ ) شهریست حصین که رحبعام در یهودا بساخت و روبنسوم به ادورایم شد و آن قریه ای بود بزرگ بر زمین مرتفع واقع در جانب غربی حبرون یعنی الخلیل . (
هدوراملغتنامه دهخداهدورام . [ ] (اِخ ) رئیس تسخیری که در ایام رحبعام واقع شد. بعضی را گمان چنان است که او و نیرام که رئیس تسخیر ایام سلیمان بود و اورام که در ایام داود رئیس جزیه ب
ارحبعملغتنامه دهخداارحبعم . [ ] (اِخ ) ابن سلیمان از سلاطین بنی اسرائیل . وی هفده سال ملک بود. و او پدر لابیاس است . (مجمل التواریخ والقصص ص 143 و 144). رجوع به رحبعام شود.