رجحانلغتنامه دهخدارجحان . [ رُ ] (ع مص ) چربیدن ترازو و مایل گردیدن آن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از غیاث اللغات ) (از منتخب اللغات ). چربیدن ترازو و مایل گردیدن آن : رجح المیز
رجحان دادنلغتنامه دهخدارجحان دادن . [ رُ دَ ] (مص مرکب ) برتری دادن . فضیلت نهادن . برتر شمردن . مزیت دادن . تفوق دادن . ترجیح دادن . افزون شمردن . افزونی دادن .
رجحان داشتنلغتنامه دهخدارجحان داشتن . [ رُ ت َ ] (مص مرکب ) چربیدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). ترجیح داشتن . برتری داشتن . مزیت داشتن . فزون آمدن . افزون آمدن . تفوق داشتن . فضیلت داشتن :
رجحان پرچمflag discrimination, cargo preferenceواژههای مصوب فرهنگستاناولویتی که یک دولت در جهت جذب کالا برای کشتیهایی که تحت پرچم آن به ثبت رسیدهاند قائل است، صرفِنظر از ملاحظات تجاری حاکم بر حمل کالا
رجحان دادنلغتنامه دهخدارجحان دادن . [ رُ دَ ] (مص مرکب ) برتری دادن . فضیلت نهادن . برتر شمردن . مزیت دادن . تفوق دادن . ترجیح دادن . افزون شمردن . افزونی دادن .
رجحان داشتنلغتنامه دهخدارجحان داشتن . [ رُ ت َ ] (مص مرکب ) چربیدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). ترجیح داشتن . برتری داشتن . مزیت داشتن . فزون آمدن . افزون آمدن . تفوق داشتن . فضیلت داشتن :
ترجیح کاملcomplete preference, completeness of preference, completenessواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رجحانگذاری میان دو گزینه، بهطوری که هر گزینه حداقل برابر یا بهتر از دیگری باشد
نقشبست جنسیsexual imprintingواژههای مصوب فرهنگستانشکلگیری نوعی رجحان در انتخاب شریک جنسی، در یک دورة حساس یا بحرانی
ترجیحات تراگذارtransitive preferenceواژههای مصوب فرهنگستانالگوی منطقی رجحانگذاری که براساس آن ترجیح کالای اول به کالای دوم و ترجیح کالای دوم به کالای سوم، متضمن ترجیح کالای اول به سوم است متـ . تراگذاری transitivity