رتیللغتنامه دهخدارتیل . [ رُ ت َ / ت ِ ] (اِ) عنکبوت درشت و کوتاه پای که گویند قسمتی از آنها گزنده است و سمی مهلک دارد. رتیلاء. رتیلا. دیلمک . گال . غنده . خایه گیر. خایه گیرک .
رتیلفرهنگ انتشارات معین(رُ تِ یْ) [ ع . رتیلاء ] (اِ.) جانوری است از شاخة بندپایان شبیه به عنکبوت با شکمی بزرگ و پاهایی کوتاه که سم کشنده ای دارد.
رتیلفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهجانوری شبیه عنکبوت و از خانوادۀ بندپایان، با شکم بزرگ و پاهای کوتاه که بعضی از انواع آن زهری کشنده دارد؛ دلمک؛ دیلمک.
رطیللغتنامه دهخدارطیل . [ رُ طَ ] (ع اِ) رتیل . رتیلا. رطیلا. دلمک . دلمه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مترادفات کلمه شود.
رتیلالغتنامه دهخدارتیلا. [ رُ ت َ / ت ِ ] (از ع ، اِ) رتیل . رتیلاء. لغتی است در رتیلاء. (منتهی الارب ). جانورکی زهردار که بفارسی دلمه گویند. (از ناظم الاطباء). حیوانیست مانندعنک
رتیلاءلغتنامه دهخدارتیلاء. [ رُ ت َ ] (ع اِ) رتیلا. از حشرات است و معروف ترین اقسام آن شبیه مگس است که در اطراف چراغ پرواز میکند وهمه ٔ انواع آن از رسته ٔ عنکبوت است . (از اقرب ال
رتیلاواتلغتنامه دهخدارتیلاوات . [ رُ ت َ ] (ع اِ) ج ِ رتیلاء.(ناظم الاطباء). رجوع به رتیل و رتیلا و رتیلاء شود.
سحابی رتیلTarantula Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانبزرگترین و درخشانترین سحابی در ابر بزرگ ماژلان که شکل ظاهری آن شبیه به عنکبوت است
رطیلالغتنامه دهخدارطیلا. [ رُ طَ ] (ع اِ) به معنی عنکبوت زهردار که به فارسی خایه گیر نیز گویند. تصحیف رتیلاء است . (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال اول شماره ٔ 5). محرف رتیلا