رباللغتنامه دهخداربال . [ رَ ] (اِخ ) نام جد ابوعمر حفص بن عمر. محدث بود. (از انساب سمعانی ) (از منتهی الارب ).
ربالیلغتنامه دهخداربالی . [ رَ ] (اِخ ) جعفربن محمد. او از ابوعاصم و حسین بن حفص اصفهانی روایت کرد، و حسن بن محمدبن شعبة بغدادی از وی روایت دارد. (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
ربالیلغتنامه دهخداربالی . [ رَ] (اِخ ) ابوعمرو، حفص بن عمربن ربال بن ابراهیم بن عجلان مجاشعی ربالی بصری . او از عبدالوهاب ثقفی و مقدمی روایت دارد و ابراهیم حربی و عبداﷲبن محمدبن
ربالیلغتنامه دهخداربالی . [ رَ ] (ص نسبی ) منسوب است به ربال که نام جد ابوعمر حفص است . (از انساب سمعانی ).
ربالةلغتنامه دهخداربالة. [ رَ ل َ ] (ع اِمص ) بسیاری گوشت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). بسیاری گوشت و پیه . (از متن اللغة).
ربالیلغتنامه دهخداربالی . [ رَ] (اِخ ) ابوعمرو، حفص بن عمربن ربال بن ابراهیم بن عجلان مجاشعی ربالی بصری . او از عبدالوهاب ثقفی و مقدمی روایت دارد و ابراهیم حربی و عبداﷲبن محمدبن
ربالیلغتنامه دهخداربالی . [ رَ ] (ص نسبی ) منسوب است به ربال که نام جد ابوعمر حفص است . (از انساب سمعانی ).
ربالیلغتنامه دهخداربالی . [ رَ ] (اِخ ) جعفربن محمد. او از ابوعاصم و حسین بن حفص اصفهانی روایت کرد، و حسن بن محمدبن شعبة بغدادی از وی روایت دارد. (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
ربالةلغتنامه دهخداربالة. [ رَ ل َ ] (ع اِمص ) بسیاری گوشت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). بسیاری گوشت و پیه . (از متن اللغة).