رأس العینلغتنامه دهخدارأس العین . [ رَءْ سُل ْ ع َ ] (اِخ ) دهی است در لبنان نزدیک شهر صور. (از اعلام المنجد).
رأس العینلغتنامه دهخدارأس العین . [ رَءْ سُل ْ ع َ ] (اِخ ) رأس عین . نام چند دهکده است در سوریه واقع در شهرستانهای ادلب و حمص و حماة و القلمون . (از اعلام المنجد).
رأس العینلغتنامه دهخدارأس العین . [ رَءْ سُل ْ ع َ ] (اِخ ) راس عین . رأس عین . مؤلف المنجد گوید: شهری است در سوریه بر ساحل خابور، و آن را عیاض بن غنم به سال 640 م . فتح کرد. در ن
رأس العینلغتنامه دهخدارأس العین . [ رَءْ سُل ْ ع َ ] (اِخ ) نام پایگاهی است نظامی در مغرب (مراکش ). (از اعلام المنجد).
رأس العینلغتنامه دهخدارأس العین . [ رَءْ سُل ْ ع َ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است در انتهای شمالی لوا. از سمت شمال محدود است به دیار بکر و از سوی جنوب به «نفس دیر» و از سوی خاور به موصل
رأس العین بومرزوقلغتنامه دهخدارأس العین بومرزوق . [ رَءْ سُل ْ ع َ ن ِ م َ ] (اِخ ) جایگاهی است در جزایر جنوبی قسنطینه . (از اعلام المنجد).
علی الرأس و العینلغتنامه دهخداعلی الرأس و العین . [ ع َ لَرْ رَ س ِ وَل ْ ع َ ](ع ق مرکب ) بر سر و بر چشم . بچشم . بطور شادمانی و شعف و میل . (ناظم الاطباء). ازروی میل و علاقه ٔ کامل .
رأی العینلغتنامه دهخدارأی العین . [ رَءْ یُل ْ ع َ ] (ع اِ مرکب )رأی عین . دیدن بچشم . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). دیدار بچشم . (دهار). بدیدن چشم . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 50). بدی
رأس العین بومرزوقلغتنامه دهخدارأس العین بومرزوق . [ رَءْ سُل ْ ع َ ن ِ م َ ] (اِخ ) جایگاهی است در جزایر جنوبی قسنطینه . (از اعلام المنجد).
رأس عینلغتنامه دهخدارأس عین . [ رَءْ س ِ ع َ] (اِخ ) راس عین . رأس العین . رجوع به راس عین و رأس العین و معجم البلدان و المعرب جوالیقی ص 125 شود.
عین الوردةلغتنامه دهخداعین الوردة. [ ع َ نُل ْ وَ دَ ] (اِخ ) نام «رأس عین » است که شهری است مشهور در الجزیرة. (از معجم البلدان ). رجوع به رأس العین شود.
راس عینلغتنامه دهخداراس عین . [ س ُ ع َ ] (اِخ )نام شهری به دریابکر. و نسب بدان ، راسعنی باشد. (یادداشت مؤلف ). نام شهری به دیاربکر و نسبت بدان راسی باشد. (انساب سمعانی ص 243). رج
سرجیس الراسیلغتنامه دهخداسرجیس الراسی . [ س ِ سُرْ را ] (اِخ ) از شهر راس العین و از مترجمان قرن دوم و سوم ومعاصر حنین بن اسحاق است و اختصاص وی بیشتر به ترجمه ٔ کتب طب بود، و کتب بسیاری