راوندوزلغتنامه دهخداراوندوز. [ وَ ] (اِخ ) شهرستانی است در شمال شرقی اَربِل عراق که 29005 تن جمعیت دارد. راوندوز دارای چهار ناحیه است : دیره حریر، بالک ، براودوست ، و مرکه سور. (از
راوندوزلغتنامه دهخداراوندوز. [ وَ ] (اِخ ) مرکز شهرستان راوندوز است که در مرز ایران و ترکیه و عراق قرار دارد و شهر تجارتی و همچنین مرکز رؤسای کرد میباشد. (از اعلام المنجد).
رواندوزلغتنامه دهخدارواندوز. [ رَ ] (اِخ ) از بلاد کردنشین عراق است . (کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او تألیف رشیدیاسمی ص 20). مرکز فرهنگی و علمی قوم کرد در ولایت موصل عراق است . (
مافی و نانکلیلغتنامه دهخدامافی و نانکلی . [ وَ ک َ ] (اِخ ) از ایلهای کرد است که به فرمان شاه عباس از کوهستان راوندوز ساوجبلاغ مکری کوچانیده و در ری و شهریار و قزوین سکنی داده شدند. (از
کردلغتنامه دهخداکرد. [ ک ُ ] (اِخ ) نام طایفه ای است مشهور از صحرانشینان و ایشان در زمان ضحاک پیدا شدند. (برهان ). گروهی است . ج ، اَکراد. جد آنها کردبن عمرو مزیقیأبن عامربن م
رواندوزلغتنامه دهخدارواندوز. [ رَ ] (اِخ ) از بلاد کردنشین عراق است . (کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او تألیف رشیدیاسمی ص 20). مرکز فرهنگی و علمی قوم کرد در ولایت موصل عراق است . (
بالکلغتنامه دهخدابالک . [ ] (اِخ ) نام ناحیه ای از توابع قضای رواندوز در سنجاق شهرزور از ولایت موصل . در طرف جنوب شرقی از مرکز قضا واقع شده و 60 پارچه قریه را در برگرفته است . (
ارمیهلغتنامه دهخداارمیه . [ اُ ی َ ] (اِخ ) (دریاچه ٔ ...) بحیره ٔ ارومیه . دریاچه ٔ اورمیه . دریاچه ٔ شها . دریاچه ٔ تلا. دریاچه ٔ ارمیه در اوستا چَئِچَسْتَه ذکر شده و حمداﷲ مست