راونالالغتنامه دهخداراونالا. [ وِ ] (اِ) نام نوعی درخت است در ماداگاسکار از رسته ٔ درختهای خرما و موز، که در ماداگاسکار در تداول عامه درخت مسافر نامیده می شود، این وجه تسمیه بدان س
راحةالاسدلغتنامه دهخداراحةالاسد. [ ح َ تُل ْ اَ س َ ] (ع اِ مرکب ) مقل ، بدلیوم عصیر نباتی صمغدار که از اقسام مختلط درختهای بلسان بدست می آید. صمغ درختی از جنس نخیلات که گلگل و مقل ا
راحةالاسدلغتنامه دهخداراحةالاسد. [ ح َ تُل ْ اَ س َ ] (ع اِ مرکب ) مقل ، بدلیوم عصیر نباتی صمغدار که از اقسام مختلط درختهای بلسان بدست می آید. صمغ درختی از جنس نخیلات که گلگل و مقل ا
سرنیزهلغتنامه دهخداسرنیزه . [ س َ ن َ / ن ِ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) آلتی فولادین و نوک تیز که آن رابالای نیزه یا تفنگ نصب کنند. (فرهنگ فارسی معین ).
مهدلغتنامه دهخدامهد. [ م َ ] (اِ) به لغت شام نام بیخی است که آن را به فارسی چوبک اشنان خوانند و عرب راحةالاسد گوید. (برهان ) (آنندراج ).
داعیلغتنامه دهخداداعی . (اِخ ) (مولانا...) شاعری است . نظام الدین علیشیر نوائی آرد: دایم الاوقات در سرخس بر سر مزار شیخ لقمان پرنده میبود و از روح او استفاضه ٔ خیرات و فتوح مینم