راونلغتنامه دهخداراون . [ وِ ] (اِخ ) شهر و مرکز ناحیه ٔ راون واقع در سرزمین امیلی در کشور ایتالیا و 67هزارگزی جنوب خاوری بولونی و ده هزارگزی ساحل دریای آدریاتیک . این شهر بواسط
راونلغتنامه دهخداراون . [ وِ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است در کشور ایتالیا و حدود آن بشرح زیر است : از سوی شمال به «فراره » و از سوی جنوب به استانهای «فلوانسا» و «گورلی » و از سوی خ
راونلغتنامه دهخداراون . [ وَ ] (اِخ ) شهری است به طخارستان . (منتهی الارب ). قصبه ای بوده است از نواحی طخارستان در خاور بلخ . (از معجم البلدان ج 4) (از قاموس الاعلام ترکی ج 3):آ
رعونلغتنامه دهخدارعون . [ رَ ] (ع ص ، اِ) سخت و درشت از هر چیزی . || بسیار جنبان . || تاریکی شب . (منتهی الارب ).
رئونلغتنامه دهخدارئون . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رئة. (منتهی الارب ). ریه ها. شُش ها. رجوع به رئه و ریه شود.
راوندیلغتنامه دهخداراوندی . [ وَ ] (اِخ )حیان بن بشربن المخارق الضبی الاسدی راوندی . او در اصفهان قاضی بود و از ابویوسف قاضی و دیگران روایت کردو بسال 238 هَ . ق . درگذشت . (از لبا
راوندیلغتنامه دهخداراوندی . [ وَ ] (ص نسبی ) منسوب است به راوند که از قرای کاشان است . (از انساب سمعانی ).
راوندیةلغتنامه دهخداراوندیة.[ وَ دی ْ ی َ ] (اِخ ) اسم دیگر شیعه ٔ آل عباس یا عباسیه است که امامت را بارث بعد از رسول اﷲ حق فرزندان عباس عم آن حضرت میدانستند و ایشان اصحاب عبداﷲ را
راوندهلغتنامه دهخداراونده . [ وَ دَ ] (اِخ ) عبداﷲ معروف براوندی رئیس فرقه ٔراوندیه . (از حبیب السیر چ سنگی تهران ص 272). رجوع به راوندیه و راوندی (عبداﷲ) در همین لغت نامه شود.
راوندیلغتنامه دهخداراوندی . [ وَ ] (اِ) (اصطلاح موسیقی ) نام قطعه ای از قطعات دستگاه همایون در اصطلاح موسیقی . رجوع به مجمعالادوار هدایت نوبت سوم ص 100 و 201 شود.
راونیلغتنامه دهخداراونی . [ وَ ] (اِخ ) عبدالسلام بن راونی حاکم شهر راون مردی فقیه و دانشمند بود. او از ابوسعدبن طهیری روایت کرد، وابوسعد سمعانی ازو روایت دارد. (از لباب الانساب
راونیلغتنامه دهخداراونی . [ وَ ] (ص نسبی ) منسوب است به راون که شهری است از طخارستان در بلخ . (از انساب سمعانی ).
راوندیلغتنامه دهخداراوندی . [ وَ ] (اِخ )حیان بن بشربن المخارق الضبی الاسدی راوندی . او در اصفهان قاضی بود و از ابویوسف قاضی و دیگران روایت کردو بسال 238 هَ . ق . درگذشت . (از لبا
راوندیلغتنامه دهخداراوندی . [ وَ ] (ص نسبی ) منسوب است به راوند که از قرای کاشان است . (از انساب سمعانی ).
راوندیةلغتنامه دهخداراوندیة.[ وَ دی ْ ی َ ] (اِخ ) اسم دیگر شیعه ٔ آل عباس یا عباسیه است که امامت را بارث بعد از رسول اﷲ حق فرزندان عباس عم آن حضرت میدانستند و ایشان اصحاب عبداﷲ را