راه پردازواژهنامه آزاداین واژه معادل "استراتژیست" و به معنی کسی است که به طرح راهبرد می پردازد. واژه "راهبرد" معادل واژه "استراتژی" است که در اصل واژه ای یونانی «استراتِگیا» (Strateg
راه سازلغتنامه دهخداراه ساز. (نف مرکب ) سازنده ٔ راه . بناکننده ٔ راه . که بکار کشیدن راه پردازد. که عمل او ساختن جاده و راه است . و رجوع به راهسازی شود.
دورکاویremote sensingواژههای مصوب فرهنگستانجمعآوری و پردازش و به کارگیری اطلاعات کمّی و کیفی از جسم بدون تماس با آن از راه دور متـ . سنجش از دور
بدرهلغتنامه دهخدابدره . [ ب َ رَه ْ ] (ص مرکب ) بدراه . ستوری که بد راه رود : وین لاشه خر ضعیف بدره رااندر دم رفته کاروان بندم . مسعودسعد. || بدعمل . بدکردار. گمراه . آنکه به کا
رکابدارفرهنگ انتشارات معین( ~.) [ ع - فا. ] (ص فا.) 1 - خادمی که رکاب اسب را می گیرد تا آقایش سوار شود. 2 - خدمتکار، پیاده ای که همراه مخدوم سوار خویش راه رود. 3 - کسی که به تیمار اسب م