راهگردلغتنامه دهخداراهگرد. [ گ َ ] (نف مرکب ) که در راه بگردد. که درراه گردش کند. که در راه قدم زند. گردنده در راه .
راهگردلغتنامه دهخداراهگرد. [ گ ِ ] (اِخ )نام ایستگاه راه آهن جنوب میان ایستگاه سواریان و نانگرد، واقع در 248هزارگزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
راهگَردبانیramp meteringواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای تسهیل جریان تردد در آزادراهها، ازطریق تنظیم میزان خودروِ ورودی به آنها از راهگَردهای ورودی و با استفاده از تجهیزات فرماندهی چراغ
راهگرد تقاطع ناهمسطحinterchange rampواژههای مصوب فرهنگستانراهی در تقاطع ناهمسطح که سفرهای بین دو شاخة تقاطع را امکانپذیر میسازد
کنارگذر راهگَردبانیramp meter bypassواژههای مصوب فرهنگستانکنارگذری در حاشیۀ راهگَردبانی بزرگراه که در آن یک خط کنارگذر، ویژۀ وسایل نقلیۀ پرسرنشین، در نظر گرفته میشود
راهگردلغتنامه دهخداراهگرد. [ گ َ ] (نف مرکب ) که در راه بگردد. که درراه گردش کند. که در راه قدم زند. گردنده در راه .
راهگردلغتنامه دهخداراهگرد. [ گ ِ ] (اِخ )نام ایستگاه راه آهن جنوب میان ایستگاه سواریان و نانگرد، واقع در 248هزارگزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
راهگَردبانیramp meteringواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای تسهیل جریان تردد در آزادراهها، ازطریق تنظیم میزان خودروِ ورودی به آنها از راهگَردهای ورودی و با استفاده از تجهیزات فرماندهی چراغ
مهارگاه 1escape roadواژههای مصوب فرهنگستانراهگَردهایی که برای متوقف کردن خودروی که راننده قادر به مهار آن نیست، طراحی میشود؛ به این منظور از بسترهای بازدارندۀ شنی یا سربالایی یا ترکیبی از هر دو استفاد
کنارگذر راهگَردبانیramp meter bypassواژههای مصوب فرهنگستانکنارگذری در حاشیۀ راهگَردبانی بزرگراه که در آن یک خط کنارگذر، ویژۀ وسایل نقلیۀ پرسرنشین، در نظر گرفته میشود