راهبُرد تملکacquisition strategyواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی که در آن تمام یا بخش عمدهای از سهام یک شرکت خریداری میشود تا از این طریق ادارة آن شرکت در دست گرفته شود
راهبُرد تمرکزfocus strategyواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی برای کاهش هزینه با تمایزبخشی کالاها یا خدمات در یک یا چند بخش از بازار
تمرکز راهبردیstrategic concentrationواژههای مصوب فرهنگستانتجمع نیروهای مشخص در مناطق مورد نظر به شیوهای که گسترش نیروها برای شروع عملیات طرح پیکار به بهترین روش ممکن میسر شود
راهبردواژهنامه آزادراهبرد روش و راهي است كه ما را به هدفمان نزديك مي كند كه بايد براي آن تصميم گيري شود و بعد انجام داد ممكن است يك راهبرد درست يا غلط باشد استراتژی - ریشه واژه «
راهبُردstrategyواژههای مصوب فرهنگستان1. فن و علم توسعۀ نیروها و منابع نظامی و بهکارگیری آنها در زمان جنگ برای تأمین حداکثر منافع ملی و افزایش احتمال پیروزی 2. برنامهریزی و مدیریت منابع ملی اعم از
راهبُرد فراگسترش عمودی پسنگرbackward vertical integration strategyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی راهبرد گسترش عمودی که از طریق آن فعالیتهای سازمان در جهت تأمین منابع، مانند تملک سازمانهای بالادستی، گسترش مییابد
راهبُرد فراگسترش عمودی پیشنگرforward vertical integration strategyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی راهبرد گسترش عمودی که از طریق آن فعالیتهای سازمان در جهت توزیع محصولات، مانند تملک سازمانهای پاییندستی، گسترش مییابد
راهبُرد رسوخ در بازارmarket penetration strategyواژههای مصوب فرهنگستانراهبرد تمرکز بر فروش محصولات یا خدمات موجود برای کسب سهم بیشتر در بازار کنونی
راهبُرد فراگسترش افقیhorizontal integration strategyواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی که براساس آن شرکت با تملک یا ادغام (merger) یا تصرف (takeover) شرکتی دیگر، در موقعیت مشابه در زنجیرة ارزشی (chain value) به گسترش فعالیتهای خود میپردا
راهبُرد فراگسترش عمودیvertical integration strategyواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی که براساس آن گسترش کسبوکارهای سازمان در طول زنجیرة ارزشی (chain value)، از جمله با تملک سازمانهای بالادستی و پاییندستی، صورت میگیرد