رانالغتنامه دهخدارانا. (اِ) بمعنی راجه عموماً و لقب راجه های اودیپور که ملکی است بین مالوه و اجمیر و گجرات و رانا خصوصاً. (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). راجه ٔ هند. (ناظم الاط
رانالغتنامه دهخدارانا. (یونانی ، اِ) انار که بعربی رمان خوانند. (برهان ) (آنندراج ). انار. (ناظم الاطباء).
رعنافرهنگ نامها(تلفظ: raenā) (عربی) زیبا و دلفریب ؛ زن خویشتن آرا ؛ (در قدیم) ویژگی آن که یا آنچه به سبب داشتن ظاهر زیبا ، قدرت ، یا ثروت بسیار ، خودخواه و گستاخ شده است ؛ (به
رعنالغتنامه دهخدارعنا. [ رَ ] (ع ص ) یا رعناء. تأنیث ارعن ؛ زن ابله . (از کشاف زمخشری ). زن گول . (دهار). زن گول و سست و ضعیف . (منتهی الارب ). زن گول و سست . (آنندراج ) (غیاث
رانعلغتنامه دهخدارانع. [ ن ِ ] (ع ص ) بازی کننده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تکان دهنده . (از اقرب الموارد). ج ، رانعون . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
راناسانکالغتنامه دهخداراناسانکا. (اِخ ) نام یکی از راناها (راجه ها)ی معروف و سرداران نامی هند که بدستیاری حسن خان میواتی بر ظهیرالدین بابرشاه شورید (نزدیک سال 932 هَ . ق .) و سرانجام
راناسلغتنامه دهخداراناس . (اِ) نام درختچه ای که در حدود کرج نزدیک تهران روید. این درختچه از نوع آلوی وحشی است و بر سه گونه است و هر سه را راناس نام دهند. (یادداشت مؤلف ).
تسی رانانالغتنامه دهخداتسی رانانا. [ ] (اِخ ) فیلی برت از اعضای دولت ماداگاسکار بود در سال 1912 م . متولد شد و به ریاست جمهوری ماداگاسکار انتخاب گردید.