رامگالغتنامه دهخدارامگا. (اِ) در چاپخانه ها ظرف سینی مانندی صاف ، با دیواره ٔ کوتاه است که حروف چیده شده را در آن نهند و بماشین یا بجای دیگر نقل کنند و شاید با کلمه ٔ رامکا (روسی
رامگافرهنگ فارسی عمید / قربانزادهصفحۀ فلزی لبهدار مستطیلشکل که در چاپخانه حروف چیدهشدۀ کتاب یا روزنامه را در آن صفحهبندی میکنند؛ رانگا.
رأمانلغتنامه دهخدارأمان . [ رَءْ ] (ع مص ) یا رئمان رأم . رجوع به رأم و متن اللغة و اقرب الموارد شود.
رامانلغتنامه دهخدارامان . (اِخ ) نام یکی از خدایان سرزمین بابل . رجوع به تاریخ کرد تألیف رشید یاسمی ص 25 شود.
چیز ثابتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر رامگاه، اثاثه، قید، بنا، نهاد، بنیاد، شالوده، رُکن، اساس، پایه، بُن، ریشه، ستون، عمود، قانون، قاعده
رانکالغتنامه دهخدارانکا. (اِ) رامگا. رانگا. اصطلاح مطبعه است و آن بر سینی مانندی اطلاق شود که صفحات چیده شده ٔ حروف را برای نقل از مکانی بمکان دیگر بر روی آن قرار دهند و ظاهراً ک
رانگالغتنامه دهخدارانگا. (اِ) رامگا. رانکا. در تداول مطبعه سینی مانندی است آهنین که صفحات چیده شده را برای زیر ماشین بردن در آن مینهند. (از یادداشت مؤلف ). رجوع به رامگا و رانکا